شروع دوباره

خیلی وقت بود میخواستم یه وبلاگ بسازم،سه چهار سال شاید.

وبلاگای بقیه رو که میخوندم خیلی وسوسه میشدم که منم یدونه بسازم.تا این که تصمیم گرفتم بذارمش بعد کنکور.ولی از کنکورم دو ماه گذشت و همچنان دست دست میکردم.شاید واسه این که میترسیدم.میترسیدم نوشتن یادم رفته باشه.از آخرین باری که وبلاگ داشتم 5 سال میگذره.راهنمایی که بودم بیشتر از 30 تا دفتر خاطرات نوشتم.هر روز مینوشتم.روزی چندین صفحه،با جزئیات.

دلم واسه اون موقم تنگ شده که انقد حوصله داشتم.اون موقع واقعا کارایی که دوس داشتمو میکردم،انقد کتاب میخوندم و فیلم میدیدم که تا مرز کور شدن میرفتم.مثل الان نبودم میخوام دو صفه کتاب بخونم تمرکز ندارم.نمیدونم چی به سرم اومد.شخصیتی که الان دارم با شخصیت قدیمیم 360 درجه فرق داره.

احساس میکنم تبدیل به یه ربات شدم.

این وبلاگو فقط واسه این ساختم که خود قبلیمو بازیابی کنم.نمیدونم موفق بشم یا نه.همین الانم اینهمه زور زدم و چند خط بیشتر نشد.ولی به هر حال...تلاشمو میکنم.

پ.ن:چقد بیان یه جوریه...خیلی نا آشناام باهاش.

پ.ن 2: اسم وبلاگ برگرفته از انیمیشن قلعه متحرک هاوله که خیلی ارادت خاصی بش دارم.

۱۱:۱۹

a 90 year old young girl

چه حرفها
که درونم نگفته می ماند
خوشا به حال شماها که شاعری بلدید...

آخرین مطالب
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan